ضرب المثل های خر!
جولای 5, 2023 طنز و سرگرمی, مجله ادبی 229,349 Views
* «از اسب فرود آمد و بر خر نشست.»
* «از خر میپرسند چهارشنبه کی است.»
* «از روی لاعلاجی به خر میگه خانباجی!»
* «اسب و خر را که پهلوی هم ببندند، اگر همخو نشوند، همبو میشوند.»
* «با حرف خر از آسمان جو نمی بارد.»
* «به خر دستش نمیرسد، پالانش را میزند»
* «پالان ترمه خر را عوض نمیکند!»
* «جوان را مفرست به زن گرفتن، پیر را مفرست به خر خریدن!»
* «حیف صابون که سر خر را با آن بشویند.» ضربالمثل ایتالیایی
* «خدا خر را شناخت، شاخش نداد.»
* «خر اگر بازار نرود بازار میگندد.»
* «خر برهنه را پالان نتوان گرفت.»
* «خر به فکر جو است و خربنده به فکر دو»
* «خر پیر و افسار رنگین»
* «خر چهداند قدر حلوای نبات»
* «خر دادن و خیار ستدن»
* «خر داده و زر داده و سر داده.»
* «خر را جایی میبندند که صاحب خر راضی باشد»
* «خر را که به عروسی میبرند، برای خوشی نیست، برای آبکشی است.»
* «خر را گم کرده پی افسارش (پالانش – نعلش) میگردد.»
* «خر سوار خمره شده»
* «خر سواری را حساب نمیکند.»
* «خر و گاو را با یک چوب میراند»
* «خر سیشاهی پالان دوزار (دوهزار)!»
* «خر سیصنار پالان هفصنار!»
* «خر عیسی به آسمان نرود!»
* «خر که جوش زیاد شد لگد و جفتک میپراند»
* «خر که یک بار پایش به چاله رفت، دیگر از آن راه نمیرود.»
* «خر مال کسی است که سوار است.»
* «خر همان خر است پالانش عوض شده»
* «خریت نه تنها علفخوردن است»
* «خری زاد و خری زید و خری مرد»
* «راه رفتن را از گاو یاد بگیر، آب خوردن را از خر!»
* «زبان خر را خلج داند.»
* «سر خر بودن بهتر از دم اسب بودن است»
* «قدر لوزینه خر کجا داند»
* «قسمت را باور کنم یا عرعر خر را؟»
* «قیمت زعفران چه داند خر»
* «کار کردن خر، خوردن یابو»
* «کاه را پیش سگ و استخوان را پیش خر میریزد.»
* «کره خر از خریت پیش پیش مادر است.»
* «گر نبودی چوب تر، فرمان نبردی گاو و خر»
* «مرگ خر عروسی سگ است.»
* «مزد خرچرانی، خرسواری است!»
* «هرچه داره به بر داره، به خونه دست خر داره!»
* «هرکه خر شد بارش میکنند.
* «هرکه خر شد سوارش میشوند.»
* «هر که خری ندارد، غمی ندارد»
* «یاسین به گوش خر خواندن.»
خر در شعر فارسی
* «آدمی است از پی کاری بزرگ// گر نکند، اوست حماری بزرگ»
امیر خسرو
* «آسوده کسی که خر ندارد// از کاه و جوش خبر ندارد»
ناشناس
* «آلت اسکاف پیش زرگر// پیش سگ کَه استخوان درپیش خر»
مولوی
* «آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی// یک شکم در آدمی نگذاشتی»
سعدی
* «آنکس که نداند و بداند که نداند// لنگان خرک خویش به منزل برساند»
فخرالدین رازی
* «از بار هجو من خر خمخانه گشت لنگ// آن همچو شیر گندهدهان، پیس چون پلنگ»
سوزنی سمرقندی
* «از برای مصلحت، مرد حکیم// دمب خر را بوسه زد خواندش کریم»
مولوی
* «اسب تازی در طویله گر ببندی پیش خر// رنگشان همگون نگردد طبعشان همگون شود»
روحی
* «اسب تازی شده مجروح به زیر پالان// طوق زرین همه در گردن خر میبینم»
حافظ
* «اگر خر نیاید به نزدیک بار// تو بار گران را به نزد خر آر»
فردوسی
* «اگر سکندر با شاه همسفر بودی// ز اسب تازی زود آمدی فرود به خر»
فرخی سیستانی
* «اهل نگردد به عمامه سفیه// خر نشود از جل دیبا فقیه»
امیر خسرو
* «ای بسا اسب تیزرو که بمرد// خرک لنگ، جان به منزل برد»
سعدی
* «بار گوناگون است بر پشت خران// هین بیک چوب این خران را تو مران»
مولوی
* «بس کسا کاندر گهر و اندر هنر دعوی کند// همچو خر در یخ بماند چون گَهِ برهان بود»
فرخی سیستانی
* «بسی خفتی کنون سر برکن ازخواب// خری خیره مده، مستان خیاری»
ناصرخسرو
* «به هندوستان پیری از خر فتاد// پدر مردهای را به چین گاو زاد»
نظامی
* «به یک دل مهر پیوستن نشاید// چو خر، کش بار بر یکسو نیاید»
فخرالدین اسعد گرگانی
* «بیچاره خر آرزوی دم کرد// نایافته دم دوگوش گم کرد»
ایرجمیرزا
* «پیش از آن کت برون کنند ز دِه// رخت بر گاو و بار بر خر نه»
نظامی
* «پیش خر، خرمهره و گوهر یکی است»
مولوی
* «پیشین خر، پسین را پل بود.» (خر پیشین، خر پسین را پل بود.)
قرهالعین
* «تو چهدانی که که بود آن خرک لنگت// که همی بر اثر استر او رانی»
ناصرخسرو
* «تو دست چپ در این معنی ز دست راست نشناسی// کنون با این خری خواهی که اسرار خدا یابی»
سنایی
* «تو هستی همچنان مرد قدم سست// نشسته بر خـر و خـر را همی جست»
عطار نیشابوری
* «جز آدمی نزاد ز آدم در این جهان// وینها ز آدمند چرا جملگی خرند»
ناصرخسرو
* «چو برکنده شد گوش خر از بنه// جهید همچو آتش ز آتشزنه// گریزید و تیزید و شد همچو باد// پی شاخ شد، گوش بر باد داد»
ادیب پیشاوری
* «چون مهر کند فلکسواری// از چالش لاشهخر چه خیزد»
کمالالدین اسماعیل
* «چه خوش گفت آن نهاوندی به طوسی// که مرگ خر بود سگ را عروسی»
نظامی
* «خران را کسی در عروسی نخواند// مگر وقت آن کآب و هیزم نماند»
نظامی
* «خر بار بر به از شیر مردمدر»
سعدی
* «خر به سعی آدمی نخواهد شد// گرچه در پای منبری باشد»
سعدی
* «خر رفت که آورد سرویی// ناورد سرو دوگوش بنهاد»
کمالالدین اسماعیل
* «خر عیسی است که از هر هنری با خبر است// هر خری را نتوان گفت که صاحبهنر است// خر عیسی را آن بیهنر انکار کند// که خود از جملهٔ خرهای جهان بیخبر است// قصد راکب را بیهیچ نشان میداند// که کجا موقع مکث است و مقام گذر است// چون سوارش بر مردم همه پیغمبر بود// او هم اندر بر خرها همه پیغامبر است// من به جز مدحت او مدح دگرخر نکنم// جز خر عیسی گور پدر هرچه خر است»
ایرجمیرزا
* «خر عیسی گرش بمکه برند// چون بیاید هنوز خر باشد»
سعدی
* «خرکی را به عروسی خواندند// خر بخندید و شد از قهقهه سست// گفت من رقص ندانم به سزا// مطربی نیز ندانم به درست// بهر حمالی خوانند مرا// کآب نیکو کشم و هیزم چست»
خاقانی
* «خر ِمانده کز ریـش نالان بود// چه سود ار ز دیباش پالان بود// چو کاهل بود نافه در خاستن// چه باید به خلخالش آراستـن»
امیر خسرو
* «خلق گویند مغز خر خورده است// هرکه در احمقی تمام بود»
کمالالدین اسماعیل
* «خوشبخت آنکه کرهخر آمد الاغ رفت// بی چاره آنکه گرفتار عقل شد»
ناشناس
* «در سرش مغز نیست پنداری// مغز او را خری دگر خوردهاست»
کمالالدین اسماعیل
* «گر تو خری، تو را ز خری هیچ نقص نیست// تا مر تراست سیم بخروار در خره»
کمالالدین اسماعیل
* «دو نفر دزد خری دزدیدند// سـر تقسیم به هـم جنگیدند// آندو بودند چو گرم زد و خورد// دزد سوم خرشان را زد و برد»
ایرجمیرزا
* «زنده کنِِِِِ مرده، مسیحافر است// و آنکه دم از مرده برآرد خر است»
امیر خسرو
* «سگ بر آن آدمی شرف دارد// که چو خر دیده بر علف دارد»
نظامی
* «شاه میداس را دو گوش خر است// لیک آوخ که زیر تاج دراست»
ناشناس
* «شه سکندر دو گوش خر دارد// خلق از این راز کی خبر دارد»
سنایی
* «علم داری عمل نه، دان که خری// بار گوهر بری و کاه خوری»
سنایی
* «فقیه شهر چه خوش گفت دی به گوش حمارش// هرآنکه خر شود البته میشوند سوارش»
روحی
* «قربون خودم که خر ندارم// از کاه و جوش خبر ندارم»
ناشناس
* «قیاسی گیر از اینجا، آن و این را// خر پیشینه پل باشد پسین را»
ناشناس
* «کفش عیسی مدزد و از اطلس// خر او را مساز پشماگند»
سنایی
* «گاوان و خران بار بردار// به ز آدمیان مردمآزار»
سعدی
* «گاوی است در آسمان و نامش پروین// گاو دگر نهفته در زیر زمین// پس چشم خرد باز کن ای اهل یقین// زیر و زبر دوگاو مشتی خر بین»
خیام
* «گرگ گرسنه چو گوشت یافت نپرسد// کاین شتر صالح است یا خر دجال»
سعدی
* «گفت خر! آخرهمی زن لاف لاف// در غریبی بس توان گفتن گزاف»
مولوی
* «مال دادی به باد چون تو همی// گِل به گوهر خری و خر به خیار»
سنایی
* «مرا با تو دشوار کار اوفتاد// خر اندر وحل ماند و بار اوفتاد»
ادیب پیشاوری
* «مسکینخر اگر چه بیتمیز است// چون بار همیبرد عزیز است»
سعدی
* «میدهد دست فلک نعمت اصحاب یمین// به گروهی که ندانند یمین را ز شمال// وانکه او را ز خری توبره باید بر سر// فلکش لعل به دامان دهد و زر به جوال»
o کمالالدین اسماعیل
* «نه منعم به مال از کسی بهتر است// خر ار جل اطلس بپوشد خر است»
سعدی
* «نه هر خر را به چوبی راند باید// نه هرکس را به نامی خواند باید»
فخرالدین اسعد گرگانی
* «نیست منت نهنده را اجری// جود و منت نهی، بود ز خری»
مکتبی شیرازی
* «هـرکسی را که بخت برگردد// اسبش اندر طویله خر گردد»
ناشناس
* «هرکه را نبض عشق مینجهد// گر فلاطون بود، تواش خر گیر»
مولوی
* «هرکه عاشق نیست آنرا خر شُمر// خر بسی باشد، زخر کمتر شُمر»
عطار نیشابوری
* «هست مامات اسب و بابا خر// تو مشو تر چو خوانمت استر»
سنایی
* «یارب این نودولتان را بر خر خودشان نشان// کاین همه ناز از غلام و اسب و استر میکنند»
حافظ
منبع : forum.freedownload.ir
سلام. وبسایتتون خیلی خوب و مفیده. به کارتون ادامه بدین
عاشق این وبسایت شدم
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران
وبسایت به این خوبی سپاسگزارم
برای انشا خوبه